در این ویدیو، پیمان دوستی و عبدالله احمدی قلعه به یک گفتگوی اینترنتی درباره مفهوم پذیرش پرداختهاند. پذیرش مفهومی است که عموما زمانی که از آن استفاده میشود، سو تفاهمهای زیادی را با خود به همراه دارد، لذا در این ویدیو تلاش شده است تا به تشریح آن بپردازیم.
دکتر پیمان دوستی
شرم از تصویر بدن و اضافه وزن و چاقی
اضافه وزن و چاقی یکی از چالشهای مربوط به سلامت جسم و روان است (سو، سیگریست، هاگمن، و هارتمن، ۲۰۲۱) و مطالعات نشان می دهند افراد دارای اضافه وزن و چاقی دست کم دو نگرانی یکی در خصوص سلامت جسمانی خود و یکی در خصوص تصویر بدنی خود دارند (فورمن، بوترین، هافمن و هربرت، ۲۰۰۹).
جمع آوری و نگارش: دکتر پیمان دوستی
بنابراین برخی افراد تصور میکنند با سرزنش، انتقاد و یا ایجاد شرم در خصوص تصویر بدنی، میتوانند انگیزهای برای کاهش وزن در خودشان یا دیگران ایجاد کنند، با این حال، یافتههای پژوهشی نتایج متفاوتی را نشان میدهد.
مطالعه دوارته و پینتو-گوویا (۲۰۱۶) نشان میدهد که خاطرات منفی مربوط به تصویر بدنی به طور غیر مستقیم شدت علائم پرخوری را افزایش می دهد. مطالعه لورا مندز، کریستینا کانوارو و فریرا (۲۰۲۱) حاکی از آن است که به طور کلی شرم یک عامل خطر برای مشکلات مربوط به خوردن در نظر گرفته می شود که با بی نظمی در خوردن در ارتباط میباشد. دوارته، پینتو-گوویا و استابز (۲۰۱۷) نیز بیان میکنند سرزنش (چه از سوی دیگران و چه به شکل خود سرزنشی) تاثیر مهمی بر وضعیت اولیه شرم از تصویر بدنی و رفتار نامنظم مربوط به خوردن دارد.
در مطالعه دیگری که توسط دوارته و پینتو-گوویا (۲۰۱۷) صورت گرفته است بیان شده است که خاطرات شرم آور از دوران کودکی و نوجوانی به ویژه شرم در تصویر بدن علامت شناسی پرخوری را پیش بینی می کند. مطالعه دوستی و حسینی نیا (۲۰۲۱) نیز نشان داد، شرم از تصویر بدنی رابطه معکوسی با تمام ابعاد خودکارآمدی سبک زندگی موثر بر وزن شامل خودکارآمدی هنگام هیجان هاي منفی، خودکارآمدی هنگام دردسترس بودن غذا، خودکارآمدی هنگام فشار اجتماعی، خودکارآمدی هنگام ناراحتی جسمانی، و خودکارآمدی هنگام فعالیت هاي مثبت دارد و هرچه شرم از تصویر بدنی افراد بیشتر باشد، خودکارآمدی کمتری نسبت به سبک زندگی موثر بر وزن دارند.
چرا ذهن ما چنین عمل میکند؟
از قضا، ابزار فوقالعادهای که ما آن را «ذهن انسان» مینامیم و برای ما بسیار خلاق، مبتکر و مفید است، با تمایلی درونی برای قضاوت، مقایسه، انتقاد، عیبیابی و تمرکز بر کمبودها به وجود آمده است و هرجا که نگاه میکند مشکلات را می بیند.
منبع: کتاب وقتی زندگی ضربه سختی میزند
راس هریس (۲۰۲۲)/ ترجمه: پیمان دوستی و نرگس حسینی نیا (۱۴۰۱)
چرا ذهن اینگونه کار میکند؟ بیایید آن را از دیدگاه اجدادمان در نظر بگیریم. سالها پیش، مردان و زنانی که طولانیترین عمر را داشتند، کسانی بودند که به وضوح میتوانستند مشکلات را ببینند (مانند حیوانات خطرناک، آب و هوای بیرحمانه و رقبای بدطینت)، کسانی که میتوانستند مشکلات آینده را به بهترین شکل پیشبینی کنند (مثلاً آن حیوانات، آبوهوا و دوباره رقبا) و کسانی که میتوانستند این مشکلات را به طور موثر حل کنند. بنابراین اگر یکی از اجداد ما با سرگردان بود و فکر میکرد که همه چیز خوب است، هیچ مشکلی نمیدید و هیچ مشکلی را پیش بینی نمیکرد، آن قدر زنده نمیماند که بچه دار شود- قبل از بچه دار شدن و تولید مثل برای ادامه نسل، حیوانات خطرناک، آب و هوای بی رحم یا رقبای بدطینت آنها را میکشتند.
بنابراین، در طول نسلهای بیشمار، ذهن ما به ماشینهای حل مساله کننده فوقالعادهای تبدیل شده است که مشکلات را همه جا میبیند: چیزهایی که به اندازه کافی خوب نیستند. طنز بزرگ این است که ذهن ما نمیخواهد زندگی را برای ما سخت کند- در واقع ذهنمان بسیار تلاش میکند تا به ما کمک کند: به ما کمک کنند چیزی را که میخواهیم به دست آوریم یا از ما در برابر چیزی که نمیخواهیم محافظت کند. بیایید به چند نمونه نگاه کنیم.
نگرانی و پیش بینی بدترینها. ذهنتان شما را برای اقدام آماده میکند. میگوید: «مراقب باش! احتمال وقوع اتفاقهای بد وجود دارد. ممکن است صدمه ببینی. ممکن است رنج بکشی. آماده باش. خودت را آماده کن. از خودت محافظت کن.»
نشخوار فکری و ماندن در گذشته. در اینجا ذهن میخواهد به شما کمک کند تا از رویدادهای گذشته بیاموزید. میگوید: «چیزهای بدی رخ داده است که اگر از آنها درس نگیرید، ممکن است دوباره اتفاق بیفتند. پس این را بفهمید که چرا این اتفاق افتاد؟ و چه کار متفاوتی میتوانستید انجام دهید؟ از این موضوع بیاموزید تا بدانید اگر چنین چیزی دوباره تکرار شد، چه کاری انجام دهید.»
انتقاد از خود، سرزنش خود، خود قضاوتی. ذهنتان میخواهد از شما در برابر شکست، طرد شدن، ناامیدی، شکست روابط، مشکلات سلامتی یا هزاران پیامد نامطلوب دیگر محافظت کند. هنگام انجام کارهای سخت به سراغتان میآید، زیرا میخواهد دست از کار بکشید؛ ذهن پیش بینی میکند که اگر به این کارها ادامه دهید، اتفاق بدی رخ خواهد داد. ذهن سعی دارد به شما کمک کند کارها را بهتر انجام دهید و نتایج بهتری بگیرید. زمانی که شما را به عنوان «ضعیف»، «ناقص»، «بی ارزش»، «خودخواه»، «شکست خورده»، «دوست نداشتنی» و غیره قضاوت میکند، بازهم سعی دارد کارها را بهتر انجام دهید و نتایج بهتری بگیرید؛ این جملات میگویند باید کاری را که انجام میدهید تغییر دهید، زیرا اگر به این روش ادامه دهید، اتفاقات بدی رخ میدهد: طرد شدن، شکست، و غیره.
دلیل آوردن. ذهنتان انواع و اقسام دلایلی را میآورد که چرا نمیتوانید تغییر کنید، تغییر نکنید، یا حتی نباید تغییر کنید- تغییر خیلی سخت، دردناک و ترسناک است؛ شما آنچه را که لازم است ندارید؛ یا تغییر ناامید کننده است زیرا اوضاع نمیتواند بهبود یابد. ذهن با این کار میخواهد از شما در برابر صدمه دیدن محافظت کند. ذهن میداند که اگر از منطقه راحت خود خارج شوید و برای بهبود اوضاع اقدام کنید، ممکن است شکست بخورید و این دردناک خواهد بود. بنابراین، دوباره سعی میکند شما را از پیامدهای دردناک و رویدادهای نامطلوب نجات دهد.
ناامیدی، بی هدفی، بی معنی بودن. در تلاشی دیگر برای نجات شما از درد، ذهنتان میگوید تلاش برای بهبود اوضاع بیفایده است، زیرا زندگی خود بی معنی است؛ فقط رها کنید، به هر چیزی اهمیت ندهید و زندگی را بیهوده تلقی کنید. اگر واقعاً بتوانید به هیچ چیز اهمیت ندهید، از درد طرد شدن، فقدان و شکست در چیزی که واقعاً به آن اهمیت میدهید نجات خواهید یافت- و همچنین از تمام ترس و اضطرابی که هنگام بیرون آمدن از منطقه امن و راحت خود به وجود می آید. از تمام ناامیدی و یاس در زمانی که به آنچه می خواهید نمیرسید نجات پیدا میکنید. پیام اصلی: “تلاش نکنید، زیرا بیشتر آسیب خواهید دید.”
خودکشی. یک بار دیگر ذهنتان سعی میکند شما را از درد نجات دهد. زندگی غیرقابل تحمل به نظر میرسد، بنابراین ذهنتان تصور میکند که اگر خود را بکشید، رنج شما متوقف میشود (توجه: افکار خودکشی پس از فقدانهای بزرگ بسیار رایج است. با این حال، این کتاب درمانی برای خودکشی نیست، بنابراین اگر قصد خودکشی دارید، لطفاً فوراً به دنبال مشاوره حرفهای باشید).
سرزنش، انتقام، کینه. در تلاش برای نجات شما از بی عدالتی، بی انصافی و رفتار بد دیگران، ذهنتان به اشتباهات آن افراد اشاره میکند یا در نظر میگیرد که چگونه آنها را مجازات کند. هدف ذهن این است که به شما کمک کند از رویدادهای گذشته بیاموزید تا برای مقابله با رویدادهای آینده بهتر آماده شوید.
شک به خود، ناامنی. بسیاری از ما پس از یک فقدان بزرگ دچار شک و تردید، ناامنی یا بلاتکلیفی میشویم: از خود میپرسیم: آیا این موضوع را درست انجام میدهم؟ آیا تصمیمات درستی میگیرم، کارهای درست را انجام میدهم- یا همه چیز را خراب میکنم؟ آیا میتوانم این موضوع را مدیریت کنم؟ میتوانم انجامش بدهم؟ دوباره، ذهنتان سعی میکند از شما محافظت کند: مراقب باشید، مراقب باشید، این قلمرو جدید است، قوانین جدیدی برای این بازی وجود دارد، ممکن است صدمه ببینید. این موضوع ممکن است سوالاتی ایجاد کند مانند من کیستم؟ من بدون شغلم چه کسی هستم؟ من بدون شریک زندگیام … پدر و مادرم … فرزندم چه کسی هستم؟ من بدون سلامتیام چه کسی هستم؟ در اینجا ذهنتان از شما میخواهد که عمیقاً به این موضوع فکر کنید که میخواهید چه نوع فردی باشید، با چه ارزشهایی زندگیکنید و در مقابل فقدان چه چیزی میخواهید بایستید (ما این سؤالات را به طور عمیق در بخش دوم بازسازی خواهیم کرد).
آسیب پذیری. پس از یک فقدان بزرگ، ممکن است احساس آسیب پذیری ما افزایش یابد و مانند گذشته احساس قوی بودن یا شکست ناپذیری نکنیم. ممکن است احساس کنیم دنیا امن نیست، زندگی غیرقابل پیشبینی است، اتفاقات بد برای افراد خوب رخ میدهد و دیگر نمیتوانیم به خود، دیگران یا جهان کاملاً اعتماد کنیم. این افکار و احساسات زمانی به وجود میآیند که ذهن ما حقیقتی که ما اغلب فراموش میکنیم را به ما یادآوری میکند: ما آسیب پذیر هستیم. ذهنمان به ما میگوید که مراقب خودمان باشیم؛ مراقب سلامت هیجانی، جسمی، روانی و معنوی خود باشیم و همین کار را برای عزیزانمان انجام دهیم.
فال بد زدن، عذاب، و اضطراب مرگ. هنگامی که یک فقدان مثل مرگ رخ میدهد، بسیاری از حسهای عذاب، فال بد زدن یا آگاهی از اجتناب ناپذیر بودن مرگ خودمان را تجربه می کنیم. در اینجا ذهن به شما یادآوری میکند که زندگی ارزشمند است و هرگز نمیدانید چقدر فرصت دارید، پس از آن نهایت استفاده را ببرید (ما در بخش سوم یعنی سرزندگی دوباره، نحوه انجام این کار را بررسی خواهیم کرد). از این بیشتر ادامه نمیدهم، اما امیدوارم که متوجه موضوع شده باشید. هر کار غیر مفیدی که ذهنتان انجام میدهد، اساساً تلاشی نادرست برای کمک به شما جهت نجات از درد یا کمک برای به دست آوردن بیشتر چیزی است که میخواهید. آیا تا به حال یک دوست بیش از حد مفید داشتهاید، دوستی که آنقدر تلاش میکند تا به شما کمک کند که باعث دردسر میشود؟ وقتی ذهنتان داستانهایی مانند موارد بالا را بازگو میکند، سعی کنید به آن به عنوان یک دوست بسیار مفید نگاه کنید که سخت تلاش میکند تا کمک کند- اما این کار را به روشی اشتباه انجام میدهد.
چه زمانی برای انجام تمرینهای مایندفولنس مناسب است؟
دکتر راس هریس به این پرسش که چه زمانی برای انجام تمرینهای مایندفولنس مناسب است، پاسخ میدهد.
مترجم: دکتر پیمان دوستی
ما میتوانیم این تمرینها را در هر زمان و مکان انجام دهیم. ما نمیخواهیم منتظر بمانیم تا طوفانهای هیجانی شروع به وزیدن کنند؛ این تمرینها را در طول روز انجام دهید. ما میتوانیم هر زمان که در افکار و احساسهای خود فرو میرویم، در چراغ قرمز، در زمان استراحت حین تبلیغات تلویزیون، در صف، پشت میزمان قبل از شروع کار، هنگام ناهار، یا وقتی که از رختخواب خارج میشویم، آنها را تمرین کنیم.
ما میتوانیم در مواقعی که هوای هیجانیمان معتدل است تمرین کنیم- حتی زمانی که فقط کمی بداخلاق، ناراحت و نگران هستیم. میتوانیم زمانی که حوصلهمان سر میرود یا بیصبر هستیم، به جای اینکه برای پرت کردن حواسمان به گوشیهای هوشمند خود پناه ببریم، آنها را تمرین کنیم. ما میتوانیم با هر تجربه درونی- افکار، تصاویر، خاطرات، هیجانها، احساسها، حسها، انگیزه ها، تمایلها- و یا در هر ترکیبی آنها را تمرین کنیم.
به مرگ بیش از آنچه قدرت دارد قدرت ندهیم
افراد بعد از مرگ عزیزانشان ناامید هستند و من میگویم به نظر می رسد امید هم با کسی که دوستش داشتید مرده است. به نظر میرسد همه چیز از دست رفته است. آنها میگویند، بله بله، احساس می کنم امید من با عزیزم مرده است.
دیوید کسلر/ ترجمه و زیر نویس: پیمان دوستی
من به آنها می گویم، بسیار متاسفم، واقعیت این است کسی که دوستش دارید به طور دایمی مرده است و این بسیار دلخراش است. از دست دادن امیدتان موقتی است و من باور دارم که میتوانید آن را در طی زمان دوباره پیدا کنید.
نمیخواهم به مرگ بیش از آنچه قدرت دارد، قدرت بدهم. مرگ قدرت دارد و به مرگ بیش از آنچه قدرت دارد قدرت ندهیم.
این مطلب مربوط به تالار سوگ میباشد
هنگام فقدان چه چیزی برای شما مفید است؟
یک جستجوی سریع در گوگل، طیف زیادی از توصیهها را برای مقابله با فقدانتان به شما نشان میدهد. برخی از آنها بسیار خوب هستند، و برخی دیگر کاملاً بیمصرف هستند– و هیچ چیز برای همه صادق نیست. بنابراین ما واقعاً باید چیزهای مختلف را امتحان کنیم تا بفهمیم چه چیزی برای ما مفید است.
منبع: کتاب وقتی زندگی ضربه سختی میزند/ راس هریس (۲۰۲۱)
ترجمه پیمان دوستی و نرگس حسینی نیا (۱۴۰۱)
با در نظر گرفتن این احتیاط، دو نکته کاربردی را به اشتراک میگذارم. اول اینکه، بسیاری از مردم بیرون رفتن را مفید میدانند. پیاده روی در طبیعت اغلب بسیار آرامش بخش است. این کار هم حس ارتباط با چیزی بزرگتر از ما را به ما میدهد و هم ما را از فرار کردن از چالشهایمان به وسیله در خانه ماندن، رها میکند. در طبیعت، خود بودن آسان است؛ لازم نیست برای چمنها، درختان و آسمان، چهرهای شجاع داشته باشید. اصلا لازم نیست کاری بکنید. میتوانید راه بروید، نفس بکشید و به دنیای اطراف خود توجه کنید، به خودتان اجازه دهید هر آنچه را که حس میکنید، احساس کنید.
دوم اینکه، مراقب تصمیم گیریهای بزرگ باشید. گرفتن تصمیمات بزرگ در بهترین زمان سخت است– و بعد از یک فقدان بزرگ دوچندان دشوار است. ما اغلب خسته یا کم خواب هستیم؛ ذهن ما آنقدر با چیزهای مختلف دست و پنجه نرم میکند که به سختی میتوانیم درست فکر کنیم. بنابراین اگر تصمیمات بزرگی برای گرفتن دارید، این سؤالات را از خود بپرسید: آیا میتوانم این تصمیمات را برای مدتی به تعویق بیندازم؟ آیا میتوانم آنها را به کسی که اعتماد دارم واگذار کنم؟
ویدیو رول پلی کار با مراجع دچار سوگ
در این ویدیو، دیوید کسلر با مراجعی که دچار سوگ شده است کار می کند. در بخش هایی از ویدیو، دیوید کسلر نقش غم مراجع را بازی می کند. همچنین در بخش دیگری، دیوید از مراجع می خواهد به این موضوع توجه کند که غمش درباره دردی که او تجربه میکند چه میگوید. این ویدیو توسط دکتر پیمان دوستی به فارسی ترجمه و زیر نویس شده است.
دیدن این ویدیو را به درمانگران حوزه سوگ پیشنهاد میکنم.
این مطلب مربوط به تالار سوگ میباشد
روی آنچه در کنترل شماست تمرکز کنید
هنگامی که فقدان یا تروما (آسیب دیدگی) چالهای در دنیای ما ایجاد میکند، بیشتر ما احساس ناتوانی میکنیم زیرا در تقلا برای کنار آمدن با رویدادهای وحشتناکی هستیم که کنترل کمی بر آنها داریم یا اصلاً کنترل نداریم. بنابراین، در این فصل، به چند نکته عملی برای کنار آمدن با پیامدهای فوری فقدان نگاه میکنیم.
منبع: کتاب وقتی زندگی سخت میگذرد/ راس هریس (۲۰۲۱) ترجمه پیمان دوستی و نرگس حسینی نیا (۱۴۰۱)
بیایید با اذعان به اینکه ترس و اضطراب اجتناب ناپذیر هستند شروع کنیم؛ آنها پاسخهای عادی به موقعیتهای مختل کننده زندگی هستند که با تهدید و عدم اطمینان همراه است. ما شروع به نگرانی در مورد همه چیزهایی میکنیم که خارج از کنترل ما هستند: چه اتفاقی ممکن است در آینده بیفتد، چگونه این اتفاق ممکن است بر ما یا عزیزانمان تأثیر بگذارد، چه اتفاقی میافتد و غیره. ماندن در گذشته نیز آسان است: احیای رویدادهای دردناک، فکر کردن به اینکه چه کاری را میتوانستیم به گونهای متفاوت انجام دهیم، تصور اینکه چگونه ممکن است آنچه اتفاق افتاده است تغییر کند، تلاش برای کشف اینکه چه کسی یا چه چیزی مقصر است. هر چه بیشتر روی چیزهایی که تحت کنترل ما نیست تمرکز کنیم، احساس ناامیدی، اضطراب یا خشم بیشتری خواهیم داشت.
بنابراین مفیدترین پاسخ به هر نوع فقدان، بحران یا آسیب این است که بر آنچه در کنترل شماست تمرکز کنید. ما نمیتوانیم آنچه در آینده اتفاق میافتد را کنترل کنیم. ما نمیتوانیم آنچه در گذشته اتفاق افتاده است را کنترل کنیم. ما نمیتوانیم کارهای دیگران را کنترل کنیم. ما قطعا نمیتوانیم افکار و احساسهای خود را کنترل کنیم؛ ما نمیتوانیم تمام آن احساسها و خاطرات دردناک را حذف کنیم و به نحوی جادویی آنها را با شادی و لذت جایگزین کنیم. اما میتوانیم کاری را که انجام میدهیم کنترل کنیم- میتوانیم اعمال فیزیکی را که انجام میدهیم کنترل کنیم. اینجاست که باید انرژی و توجه خود را متمرکز کنیم. این اولین قدم برای زنده ماندن از یک فقدان بزرگ است: کنترل اعمال خود را به دست بگیرید.
کاربرگ مشکلات در برابر ارزشها
این کاربرگ به شما کمک میکند تا بتوانید تضاد بین زندگی پر معنا و غنی را در برابر کشمکش و رنج را شناسایی کنید. در زیر هر ستون، آنچه را که میتوانید کامل کنید
این کاربرگ به شما کمک میکند تا بتوانید تضاد بین زندگی پر معنا و غنی را در برابر کشمکش و رنج را شناسایی کنید. در زیر هر ستون، آنچه را که میتوانید کامل کنید
زندگی پر معنا و غنی |
کشمکش و رنج |
||
اهداف و اعمال: در حال حاضر چه کاری انجام میدهید که زندگیتان را در دراز مدت بهبود میبخشد؟ میخواهید چه کارهایی را شروع کنید یا آن را بیشتر انجام دهید؟ میخواهید چه اهدافی که زندگیتان را غنی کند بدست آورید؟ دوست دارید چه اعمالی که زندگیتان را غنی کند انجام دهید؟ دوست دارید چه مهارتهایی که زندگیتان را بهبود میبخشد رشد دهید؟ |
ارزشها: در یک تصویر کلی چه چیزی برایتان مهم است؟ برای چه چیزی ایستادگی میکنید؟ دوست دارید چه نقاط قوت و ویژگیهای شخصیای را رشد دهید؟ چگونه میخواهید روابطتان را غنی و بهبود ببخشید؟ چگونه میخواهید از طریق حل کردن مسائل و یا مشکلات رشد و پرورش پیدا کنید؟ |
اعمال مشکلزا: چه کارهایی انجام میدهید که زندگیتان را در دراز مدت بدتر میکند: شما را گرفتار باقی نگاه میدارد، زمان و پولتان را هدر میدهد، تاثیری منفی روی سلامتی یا روابطتان دارد؟ یا باعث میشود که فرصتهای زندگیتان را از دست دهید؟ |
افکار و احساسات مشکلزا: چه خاطرات، نگرانیها، ترسها، خود انتقادیها، یا افکار دیگری شما را درگیر کرده است؟ با چه هیجانات، احساسات، امیال، یا احساساتی در حال کشمکش و جنگیدن هستید؟ |
افسردگی به عنوان یک عامل خطر برای زوال عقل
یانگ، چوئه، پنگ و تسای (۲۰۲۲) در یک مطالعه به طبقه بندی افراد مسن مبتلا به زوال عقل پرداختند و یافتههای آنها در مجله Archives of Gerontology and Geriatrics منتشر شده است. در گزارش آنها، افسردگی به عنوان یک عامل خطر برای زوال عقل و همچنین ادامه توسعه زوال عقل گزارش شده است.
گردآوری و ترجمه: دکتر پیمان دوستی
آنها افراد مسن مبتلا به زوال عقل (PwD) را در سه گروه (بدون افسردگی، افسردگی مزمن و اخیرا مبتلا شده به افسردگی) طبقه بندی کردند تا بتوانند میزان استفاده از مراقبتهای بهداشتی بستری و بررسی اثرات بالینی مرتبط را مورد مقایسه قرار دهند.
بروز بستری شدن در بیمارستان به طور قابل توجهی در افراد مسن مبتلا به زوال عقل که دارای افسردگی مزمن و یا اخیرا مبتلا به افسردگی شده بودند بیشتر از گروه همسالی بود که افسردگی نداشتند. نکته قابل توجه این است که افرادی که اخیرا مبتلا به افسردگی شده بودند مدت بیشتری در مقایسه با دو گروه دیگر (افرادی که افسردگی مزمن داشتند و افرادی که افسردگی نداشتند) در بیمارستان بستری بودند.
به طور کلی، یافتههای یانگ و همکاران (۲۰۲۲) حاکی از آن بود که افسردگی به طور قابل توجهی استفاده از مراقبتهای بهداشتی بستری را در میان افراد مسن مبتلا به زوال عقل افزایش میدهد.